دراین پست وب نوشتم فصل ده کتاب دست نوشته های شکست، پلی تا موفقیت را برای شما عزیزان قرار می دهم.باتشکر از حضور شما
آنچه در ادامه می خوانید، شرح حالی است از زندگی من، البته باید بگویم که من شاعر نیستم، شعر من فارغ ز هر وزن است، سرشار از درد است. این دل نوشته ((فریاد سکوت)) نام دارد و بنده ی حقیر آن را با تمام وجود همراه با سبدی از عشق تقدیم می کنم به همه ی سوخته دلان ، حالت سوخته را سوخته دل داند و بس...
***
سکوتم را نکن باور
من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
من آن خرمن
من آن انبار باروتم که با آواز یک کبریت
جهانی شعله ور سازم
سکوتم را نکن باور
سکوت من رضایت نیست
غمم بهر شکایت نیست
سکوت من جدال کوه و پولاد است
صدای پرتو ذهنی
به سوی ناکجاباد است
سکوت من دویدن هاست
صدای تیشه ی دنیا
به روی ریشه ی رؤیاست
***