امنیت سایبری سیستم های کنترل صنعتی و اسکادا

احمدیان : مشاور ، مجری و مدرس / دکترای تخصصی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر

قابل توجه علاقمندان به کتاب دست نوشته های شکست، پلی تا موفقیت

قابل توجه علاقمندان به کتاب «دست نوشته های شکست، پلی تا موفقیت» که جویای محل فروش کتاب در نمایشگاه کتاب امسال بودند، این کتاب در سالن شبستان در راهرو 16 غرفه 28 (انتشارات فریور) موجود می باشد.

 کتاب دست نوشته های شکست، پلی تا موفقیت


نرم افزار های اندروید و iOS بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دژافزار یا بدافزار ؟!


قبل از شروع بحث بهتر است تاریخچه ای از بدافزاربگویم. ریشه‌ی مفهوم بدافزار به «ویروس رایانه ای» گره خورده است چرا که اولین بار بدافزار ها با این گونه خاص به دنیای دیجیتال پا گذاشتند . متاسفانه امروزه اکثر مردم همه بدافزار ها را ویروس خطاب می کنند در صورتی که از دیدگاه علمی و فنی اشتباه است و بدافزارها انواع گوناگونی دارند از جمله کرم ،ویروس، جاسوس افزار،باجگیر افزار و غیره .این مسئله در میان انگلیسی زبان ها نیز رایج است و همین باعث شده که واژه ویروس گاهی در میان جوامع علمی هم اشاره به  کلیه بدافزارها نماید همانطور که کلمه Anti-Virus(یا همان ضدویروس) برای  اطلاق به محصولات مقابله با همه بدافزارها  بکار می رود در صورتی که بهتر است به جای این واژه از Anti-Malware (یا همان ضدبدافزار) استفاده شود .


ویروس رایانه ای


مبدا ویروس‌ رایانه‌ای به سال 1949 برمی‌گردد، زمانی که فون نیومن پیشگام علوم رایانه‌ی جدید، مقاله‌ای تحت عنوان مبانی نظری و ساختار ماشینهای خودکار پیچیده را ارائه داد که در آن ادعا کرده بود یک برنامه‌ی کامپیوتری می‌تواند به بازتولید خود بپردازد. کارمندان آزمایشگاه‌های بل در سال 1950 با تولید یک بازی به نام “Core Wars” به این تئوری جان بخشیدند. در این بازی، دو برنامه‌نویس باید برنامه‌های خود را آزاد می‌گذاشتند تا برای به دست گرفتن کنترل رایانه باهم به رقابت بپردازند. تکه کدهای این برنامه که توسط چند دانشمند نابغه نوشته‌شده بود، راه را برای متولد شدن و رشد ویروس‌ روشن کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بحران جنگ سایبری به بهانه گزیده ای از کتاب «Our Final Century» نوشته Martin Rees

چندی پیش کتاب  «Our Final Century»   نوشته Martin Rees  را مطالعه می کردم که به نظرم آمد خالی از لطف نیست اگر چکیده از این کتاب و افکار خودم در این باره  را در وب نوشت خود منتشر کنم .این کتاب که نوشته مارتین ریس فیزیکدان و ستاره شناس معاصر انگلیسی است در ایران نیز تحت عنوان «قرن آخر» توسط  آقای حسین داوری ترجمه و توسط کتاب نشر منتشر شده است.به طور کلی در این کتاب آقای ریس سعی می کند به صورت کاملاً علمی با ارائه تصویری از قرن حاضر و دستاوردهای تکنولوژیکی آن و به کمک رویکرد عمومی آینده پژوهی یک آینده نگری از ادامه این قرن داشته باشد. آقای ریس ضمن اینکه هدفش را در باب نگارش این کتاب ارائه اثری دیگر به مجموعه آثار رو به رشد در این حوزه نمی داند در فصل نخست به این نکته اشاره می کند  که اکثر مردم زمانی که بحث پایان دنیا می شود چیزی که به ذهنشان می آید طوفان ها،آتشفشان ها و سیل و رعد و برق های عظیم است اما کمتر کسی تصور می کند که ممکن است این پایان به علت دستاوردهای خود بشریت و آمیخته با طمع های بی جای بشری باشد. در فصل دوم این کتاب در موضوع شوک تکنولوژی نوشته شده است و به سؤالاتی از این قبیل پاسخ می دهد که آینده این قرن به شکل بشری رقم می خورد یا فرا بشری؟!به اعتقاد آقای ریس علم قرن بیست و یکم نه تنها نحوه زندگی آدمی، بلکه خود آدمی را نیز تغییر می دهد،شاید اختراع یک ماشین ابرهوشمند را در این قرن بتوان آخرین اختراع آدمی بر شمرد.


کتاب قرن آخر

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سخنی با خوانندگان فهیم کتاب دست نوشته های شکست پلی تا موفقیت

سخنی با خوانندگان فهیم کتاب دست نوشته های شکست پلی تا موفقیت

اگر چه خوانندگان عزیز و دوستان گرامی کتاب در این 3 سالی که کتاب ))دست نوشته های شکست پلی تا موفقیت((  منتشر شده است لطف بسیاری به این کتاب داشته اشت و بنده را شرمنده کرده اند اما با این وجود این کتاب دارای نقایص عدیده ای به ویژه از لحاظ نگارشی و تایپی است.در سال 1391 با اینکه در گیر مطالعه کنکور کارشناسی  ارشد بودم و اصلا فرصت بازبینی کتاب را نداشتم و می دانستم که هنوز کتاب دارای ایراداتی است،  بنده مصر بودم که در همان سال کتاب را چاپ کنم  چرا که هنوز در آن سال در اوج مشکلات و مسائل سخت زندگیم بودم که شاید سالها بعد شرح حالی از این وقایع را منتشر کنم. در آن زمان  در آغاز زندگی مستقل فکری که هر انسانی از گذار از دوره نوجوانی به جوانی دیر یا زود با آن رو به رو می شود در اوج دشواری هایی بودم که باتوجه به توان اندکم در ان سالهای برایم بسیار دشوار  می نمود و تحمل آنها را نداشتم...مشکلاتی که روز به روز بیشتر مرا به سوی باتلاق نیستی و نابودی سوق می داد  بعد از جست و جو و مطالعه  بسیار در میان کتاب ها و سخنرانی ها  حوزه موفقیت و روانشانسی و کند و کاو در سخنان حکیمانه بزرگان و انسان های موفق تاریخ بشریت حاصلی جز  آشفته تر کردن دنیای ذهنم نصیب من نشد.همانطور که در کتاب هم گفته ام حرف­های قشنگ و پندآموزی که این کتاب ها و سخنرانی ها موج می زد در کنار همه­ی عظمتشان برایم اندکی غریبه بود، دوست داشتم علاوه بر اینکه  پای صحبت انسان­های بزرگ بنشینم، کسی را پیدا کنم که قدری همدرد و همرنگ من باشد. متأسفانه و شاید هم خوشبختانه، خواسته یا ناخواسته ما انسان­ها بیشتر از اطرافیان، هم سن و سالها و جامعه­ی اطراف خود و کسانی که شرایط ما را دارند الگو می­گیریم، شاید به این علّت که آنها برای ما قابل رؤیت­اند،آنها برای ما ملموس تر­اند تا انسانهایی که فرسنگ­ها از ما فاصله دارند.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

بررسی جنبه های امنیتی در بیت کوین

در این پست ارائه خودم  در درس پروتکل های امن  با موضوع «بررسی جنبه های امنیتی در بیت کوین» را برای شما قرار داده ام. امیدوارم برای علاقمندان حوزه امنیت و تجارت الکترونیک مفید باشد.

ارائه امنیت در بیت کوین

لینک ارائه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امنیت وارداتی نیست؟

آری واقعا امنیت وارداتی نیست! شاید شما این جمله را بارها و بارها در محافل امنیت سایبری شنیده باشید اما به راستی  در کشور ما  این جمله بیشتر رنگ و بوی شعار می دهد یا  عمل ؟! از جزئی ترین مسائل تا بزرگترین مسائل امنیتی، از مکانیزم های امنیتی گرفته تا خط مشی ها و استاندارهای این حوزه لزوم توجه به بومی سازی مسائل درگیر در حوزه امنیت شاخصه ای کلیدی است که اهمیت آن امروز بر کمتر کارشناسی در این حوزه پوشیده باشد!حدود سه سال پیش می خواستم مقاله ای در زمینه اهمیت بومی سازی  در امنیت سایبری بنویسم اما هیچگاه موفق به انجام این کار نشدم تا اینکه امروز بالاخره دست به قلم شدم. چندی پیش  در سومین کنفرانس و نمایشگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات در صنایع نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی غرفه ای از نمایشگاه  توجه من را به خودش جلب کرد! یکی از شعار هایی که در بنرهای تبلیغاتی این شرکت به چشم می خورد همین جمله بود « امنیت وارداتی نیست!» برایم بسیار جالب بود، به سراغ مسئول غرفه که نماینده شرکت x بود رفتم و در مورد محصولات اصلی این شرکت سؤالاتی پرسیدم.در میان صحبت های غرفه دار مدام مضمون این جمله که امنیت وارداتی نیست و شرکت ماهم اساس کاری‌اش را بر همین سیاست استوار کرده است به گوش می خورد. بعدازاین که نماینده این شرکت محصولات شرکت را که بیشتر محصولات ضد بدافزار و تشخیص نفوذ تولید داخلی  بود معرفی کرد از ایشان پرسیدم محصولات ضد بدافزار شما  داخلی است و ایشان در جواب گفت: «خیر! اما زبان واسط کاربری آن فارسی می شود!»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

شما این لباس رو چه رنگی میبینید؟

یکی دو روز پیش توی یکی از شبکه های اجتماعی تصویر ذیل رو با عنوان "شما این لباس رو چه رنگی میبینید؟لطفا همه نظر بدین"  دیدم.به نظرم طلایی وسفید اومد.اما دیدم خیلی ها این لباس رو به رنگ آبی نفتی(آبی با خط های مشکی) می بینند .


 لباس عجیب ، لباس آبی نفتی، لباس طلایی، لباس چند رنگ،


برام عجیب بود.تا اینکه پاسخ های ذیل رو دیدم:

"این لباس تو دنیای مجازی دیروز سروصدای زیادی به پا کرده قصه از اینجا شروع میشه که یک نفر این لباسو میبینه وعکسشو به یه آشنا نشون میده که نظرشو بپرسه که متوجه میشن دوتا رنگ متفاوت دیدن لباس رو یکیشون سفیدطلایی واون یکی ابی مشکی میبینه, بعد تصمیم میگیرن عکس لباس رو تو دنیای مجازی با بقیه افراد به اشتراک بزارن ونتیجه اینطور بوده که تعدادی از مردم باز این لباس رو سفید طلایی وتعدادی دیگه مشکی ابی میبینن"


 لباس عجیب ، لباس آبی نفتی، لباس طلایی، لباس چند رنگ،
*** با عضویت در کانال تلگرام(MohammadMehdiAhmadian@) از مطالب بیشتر، فیلم ها و به روزرسانی ها مطلع شوید.***
*** با دنبال کردن کانال اینستاگرام( mmAhmadian@) از مطالب تصویری و ویدئویی و به روزرسانی ها مطلع شوید.***
*** با دنبال کردن کانال آپارات( mmAhmadian@) از ویدئوهای آموزشی و اطلاع رسانی ما مطلع شوید.***
*** در صورت فیلتر تلگرام،باعضویت در کانال سروش(mmAhmadian@) از مطالب بیشتر، فیلم ها و به روزرسانی ها مطلع شوید.***

دلیل علمی ای که برای این مطلب آورده شده بود این بود(هرچند که تقسیم مغز به دو نیم کره چپ و راست طبق تحقیقات اخیر محققان درست نیست):

"درسال 2009 جی نیتز دانشمند رنگی دید ازدانشگاه واشنگتن مطالعه ای درمورد اینکه چطور مغزپردازش میکنه نوری که سلولهانمایش میدن درخارج ازچشم.مخروط در مغز شما توسط عصب بینایی به قشر بینایی متصل میشه. روشی که نورون پردازش میکنه این نور رو در مغزتون بستگی به این داره که چطور مغزتون اون رو مخابره میکنه.

اگه شما نیمکره چپ فعالتر باشه شما بیشتر احتمال داره که لباس رو به رنگ سفید و طلایی ببینیدو دلیلش اینه که سمت چپ شما رنگهای روشنتر رو پردازش میکنه مثل سفید و طلایی. و چون سمت چپ مغز مسلطه بیشتر نورون ها از عصب باصره به سمت نیمکره چپ مغز متصل میشه.

و افراد نیمکره چپ تمایل دارن به منطق و به طور کلی به ریاضیات و زبان تمایل دارن کلمات روبخاطر داشته باشن تا اینکه آهنگ رو.

اگر شما سمت راست مغزتون مسلطه احتمال داره رنگ ابی و سیاه رو ببینید. چون که نیمکره راست مغزتون رنگهای تیره تر مثل سیاه و ابی روپردازش میکنه.و افرادی که سمت راست مغزشون مسلطه بیشتر نورون ها از عصب باصره به نیمکره راست متصله.افرادمغزراست به طور کلی خلاق و تخیلی هستن.طرفدار هنرمیباشن وبی شتر دوست دارن تن اهنگ روبه خاطربیارن تامتن آهنگ رو"

دیگه قضیه خیلی برام جالب شد.این بود که برام این سوال ایجاد شد که خب حالا واقعا این لباس چه رنگیه!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
راهکارهای امنیت سایبری سامانه های کنترل صنعتی در جهان و تطبیق آن با وضعیت ایران

راهکارهای امنیت سایبری سامانه های کنترل صنعتی در جهان و تطبیق آن با وضعیت ایران

در این پست فایل ارائه سخنرانی «راهکارهای امنیت سایبری سامانه های کنترل صنعتی در جهان و تطبیق آن با وضعیت ایران»  «روش ها و ابزارهای ارزیابی
امنیت در شبکه های صنعتی اسکادا» که توسط تیم امنیت سایبری سامانه های صنعتی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در سومین  کنفرانس امنیت اطلاعات و ارتباطات در صنعت نفت(محمودآباد) برگزار شد و در سایت کنفرانس نیز منتشر شده است را جهت استفاده مخاطبان علاقه مند قرار می دهم.


مشاهده فایل سخنرانی



مطالب مرتبط:

کارگاه آموزشی امنیت اطلاعات در سامانه‌های کنترل صنعتی : چالش‌ها و راهکارها(کنفرانس رمز چهاردهم)
دوره آموزشی امنیت سایبری در سامانه های صنعتی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر شکست نخورده اید، نخوانید!

 

 

سلام به همه دوستان عزیز

 

این مقاله(با اندکی تفاوت در موارد مثال)  اگر اشتباه نکنم در سال 1391 در هفته نامه بابک زمین شهرستان شهربابک(استان کرمان) به چاپ رسید.امشب برای شما دوستان عزیز در وبلاگ قرار می دهم.امیداور که مفید باشد.التماس دعا

---------------

 

 

گاهی در لابه لای تار و پود ثانیه ها و در سبقت عقربه های ساعت زندگی ام واژه ای ذهن مرا به بازی می گیرد : ((شکست!)) آری واژه ای که برای همه ما تداعی کننده خاطرات پرتنشی است، اما آیا پدیده شکست  یک مصیبت  است یا یک موهبت!؟ وقتی به سراغ زندگی نامه و دست نوشته های انسان های بزرگ و موفق می رویم، در دل خاطرات آنها ، در پله های مختلف نردبان زندگیشان رد پاهایی زیادی از شکست می بینیم. اگر زندگی دانشمندان بزرگ، مشاهیر تاریخ و مردان نام آور زمانهای مختلف را بررسی کنیم می بینیم که اکثر آنها با شکست های بزرگی در طول زندگی دست و پنجه نرم کرده اند. نمی خواهم اینجا از ادیسون بگویم و یا از نیوتون و  یا هلن کلر! نمی خواهم از بزرگانی حرف بزنم که همه ما آنها را می شناسیم و می دانیم که شکست های بزرگی را پشت سر گذاشتند، آنها انسان های بزرگی بودند!

در همین کشور خودمان، در همین نزدیکی، انسان های غریبی را داریم که بسیار بزرگ اند! کسانی که با وجود موانع و سختی ها وشاید به تعبیری شکست های بزرگ  نه تنها در جاده پرتلاطم  زندگی کنار نکشیده اند بلکه محکم و استوار، قوی تر از کسانی که چنین مشکلاتی را ندارند گام بر می دارند! به عنوان نمونه زهره اعتضادالسلطنه  که از نعمت دست محروم است و با پاهای خود به خلق تابلوهای نقاشی و بافت گلیم می‌پردازد و آرش رزقی‌بارز  هنرمند کشورمان که در 22 سالگی به علت حادثه ای  منجر به ضایعه نخاعی از قسمت گردنش گردید اما تسلیم نشد ،اینها برای ما می تواند الگوهایی باشند و یا خیلی از بزرگان هم میهن  دیگر که علیرغم بزرگی آنها را نمی شناسنیم! شاید از کنار این بزرگان به راحتی بگذریم و حتی به فکرمان هم خطور نکند که این انسان ها چه دنیایی دارند! اگر چه  آشناهستند اما غریب اند! درست است که چندان شناخته شده نیستند اما رفتار و برخورد آنها با مشکلاتشان نشان از بزرگی و عظمت درونی آنها دارد. اگر ما جای آنها بودیم به راستی الان چگونه شرایطی داشتیم؟!آیا زانوی غم بغل گرفته بودیم و یا مانند آنها اهل مبازره بودیم!؟ سر شما را به درد نیاورم سوال من این بود که آیا شکست یک مصیبت است یا یک موهبت؟!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مقایسه انگشتانمان ممنون! مقایسه خودمان نیز همچنین!

مقایسه انگشتانمان ممنون! مقایسه خودمان نیز همچنین!

«ای نام تو بهترین سرآغاز...»

با سلام و هزاران درود به شما انسان دنبال سعادت

در این پست وب نوشت، مطلبی را در که تکمیل بخشی از  فصل هشت(بهتر است با خودمان رقابت کنیم نه با دیگران) کتاب «دست نوشته های شکست،پلی تا موفقیت» روزگاری نوشتم برای شما عزیزان قرار می دهم.انشاالله مفید باشد.

 

مقایسه انگشتانمان ممنون! مقایسه خودمان نیز همچنین!

و چه زیبا نادر خلیلی می نویسد: «اسب ها هرگز با هم مسابقه نمی دهند ما انسان ها هستیم که آن ها را به مسابقه می کشیم. اسب ها هنگامی که آزاد و سرمست‌اند به سرعت بادها می دوند. زنبورهای عسل نیز از هم پیشی نمی گیرند، همگی از گل ها کام دل برمی گیرند. و در پایان نیز کم تر از شهد گل نمی آفرینند. بال های یک پرنده با هم رقابت نمی کنند که به پروازش درآورند، و پرندگان نیز در یک دسته و در زمان پرواز از هم جلو نمی زنند، ولی همه ی آن ها به اوج می رسند. ما انسان ها نیز گله وار آفریده نشده ایم که با هم مسابقه زندگی دهیم، ما تک تک به وجود آمده ایم تا زیست کنیم و به اوج لایتناهی برسیم.» 
ما انسان ها نیز گَله وار آفریده نشده ایم که با هم مسابقه ی زندگی دهیم، ما تک تک به وجود آمده ایم تا زیست کنیم و به اوج های لایتناهی برسیم...!
.
.
.
تنها دویدن / نادر خَلی لی

ما می­توانیم پیشرفت و موفّقیّت خود را درمقایسه با رفتار و تلاش­­های قبلیمان مورد ارزیابی قرار بدهیم، هر انسان ظرفیت­ها، توانایی­ها و استعدادهای منحصر به فردی دارد که قابل مقایسه با هیچ کس دیگری جز خودش نیست، ترازوی  سنجش موفّقیّت ما گذشته­ی ماست، بهتر است در دوره­های مختلف زمانی یک ارزیابی شخصی در کلیه­ی حوزه­های زندگیمان داشته باشیم، از تحصیل گرفته تا کار، از میزان استراحت گرفته تا میزان درآمد و خرج روزانه. با داشتن یک ارزیابی دوره­ای می­توانیم به یک سطح بندی و مشخصه از ویژگی­های شخصی خود برسیم آنگاه این سطوح را با اهداف خود بسنجیم و خود را در دوره های مختلف زمانی تنها با خود مقایسه کنیم و اگر نیاز شد سعی کنیم ازالگوهایی که انسانهای موفق تبعیّت می کنند بهره ببریم، این یعنی مقایسه با خود!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰